می شود در همین لحظه
از راه برسی و
جوری مرا در آغوش بگیری
که حتی عقربه ها هم
جرات نکنند
از این لحظه عبور کنند؟؟؟
و من به اندازه ی تمام روزهای
کم بودنت
تو را ببوسم
در این زمان متوقف
سالها در آغوشت زندگی کنم
بی ترس فردا ها...
چیزیم نیست... خـــوبم؛ فقـ ــط تورو ندارم...
نظرات شما عزیزان:
تاريخ : دو شنبه 18 / 11 / 1393
ا 22:2 نويسنده : دختری از دیار تنهایی ا